ولایت

بحث مذهبی

ولایت

بحث مذهبی

  • ۰
  • ۰

تبرک

بسم الله الرحمن الرحیم
 یکی از شبهاتی که وهابیت بر ضد محبان اهل بیت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم مطرح و آنرا بهانه و دستاویزی برای توهین و تهمت به آنان قرار داده اند، بحث تبرک به صالحین و برگزیدگان، اماکن و مشاهد مقدسه و آثار وابسته به آنان است که از ناحیه وهابیت به شدت انکار و آن را از مصادیق شرک شمرده اند و با کسانی که قصد تبرک جستن به آثار انبیا و اولیاء را داشته باشند به شدت مقابله و مبارزه می نمایند. البته تبرک در لغت به معنای طلب برکت و به معنای زیادت و رشد یا سعادت است.(18) تبرک به چیزی؛ یعنی طلب برکت از طریق آن شی ء. و در اصطلاح به معنای طلب برکت از طریق چیزها یا حقیقت هایی است که خداوند متعال برای آن ها امتیازها و مقام های خاصی قرار داده است؛ همانند لمس کردن یا بوسیدن دست پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یا برخی از آثار آن حضرت بعد از وفاتش. اما علمای وهابی معتقدند که این کار حرام بوده و چنین فتوا داده اند: بعضی فتاوای وهابیان درباره تبرک شورای دائمی مفتیان وهابی می گوید: «توجه پیدا کردن مردم به این مساجد و مسح نمودن دیوارها و محراب ها و تبرک به آن ها بدعت و نوعی شرک و شبیه به عمل کفار در جاهلیت است.» (19) ابن عثیمین می گوید: «تبرک جستن به پارچه کعبه و مسح آن از بدعت هاست؛ زیرا از پیامبر چیزی نرسیده است.» (20) و می گوید: «برخی از زائرین دست به محراب و منبر و دیوار می کشند، تمام این ها بدعت است.» (21) بن باز می گوید: «قرار دادن قرآن در ماشین به جهت تبرک، اصل و دلیلی بر آن نبوده و غیر مشروع است.(22) صالح بن فوزان از مفتیان وهابیان می گوید: «سجده کردن بر تربت اگر به قصد تبرک به این تربت و تقرب به ولی باشد، شرک اکبر است و اگر مقصود از آن تقرب به خدا با اعتقاد به فضیلت این تربت باشد، همانند فضیلت زمین مقدس در مسجد الحرام و مسجد نبوی و مسجد الاقصی، بدعت است.» (23)و می گوید: «تبرک به اماکن و آثار و اشخاص ـ از زندگان و مردگان ـ جایز نیست؛ زیرا یا شرک است و...»(24) این سخنان و شبهه پراکنی آنان در حالی است که با مراجعه به تاریخ و سیره ی انبیا و اولیا و نیز ادله قرآنی(25) و روایی، نادرستی این گفتار وهابیون به وضوح آشکار می گردد که به نمونه هایی از تبرک صحابه به آثار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اشاره می کنیم. در صحیح بخاری از سهیل بن سعد روایت کند که: «رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در جنگ خیبر فرمود: فردا این پرچم را به دست کسی خواهم داد که خداوند خیبر را به دست او می گشاید، او دوست دار خدا و رسول خداست و خدا و رسول خدا دوستدار اویند. راوی گوید: مردم آن شب را به سختی سپری کردند تا بدانند پرچم به دست کدامین آن ها داده خواهد شد. بامدادان همگی به نزد رسول خدا آمدند و هر یک امید آن داشت که پرچم به او داده شود که رسول خدا فرمود: علی کجاست؟ گفته شد: یا رسول خدا او از درد چشمانش می نالد. پیامبر به دنبال او فرستاد تا حاضر شد، و دو چشم او را با آب دهان شفا بخشید، به گونه ای که گویا دردی وجود نداشته است. .. تا آخر حدیث»(26) مسلم در صحیح خود روایت می کند که: «رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به منا آمد و پس از رمی جمرات و قربانی کردن، سر خود را تراشید و موی سر را به مردمان داد.» و در روایت دیگری گوید: «آن حضرت سرتراش را فرا خواند و پس از تراشیدن موها، آن ها را به اباطلحه داد. راوی گوید: او نیز آن ها را میان مردم تقسیم کرد.» (27) و نیز از انس بن مالک روایت کند که گفت: «رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را دیدم که سر می تراشید و صحابه آن حضرت دور او را گرفته بودند تا هر مویی که فرو افتد در دست یکی از آنان قرار گیرد.» (28) و در کتاب اسد الغابه در شرح حال خالد بن ولید گوید: «خالد بن ولید که در نبرد با ایرانیان و رومیان نقش ویژه و برجسته ای داشت به هنگام فتح دمشق در شب کلا هی که با آن می جنگید، تار مویی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را قرار داده بود که به برکت آن فتح و ظفر می جست و همیشه پیروز بود.» هم چنین در شرح حال او در اصابه و مستدرک حاکم گویند: «خالد بن ولید در نبرد یرموک شب کلا ه خویش را گم کرد و دستور داد آن را بجویند. ابتدا آن را نیافتند، ولی دوباره جستجو کردند و آن را یافتند و دیدند شب کلا هی کهنه و مندرس است. خالد گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در سالی عمره به جای آورد و سر تراشید. مردمان به جمع آوری موهای آن حضرت پرداختند و من در گرفتن موی پیشانی بر آنان سبقت گرفتم و آن را در این شب کلا ه نهادم و اکنون در هیچ نبردی حاضر نمی شوم که این شب کلا ه با من باشد مگر آن که پیروزی نصیب من می گردد.» (29) و در صحیح بخاری روایت کند که: «تارهای از موی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نزد ام سلمه زوجه رسول خدا بود که هرگاه کسی را چشم زخمی می رسید ظرف آبی خدمت ایشان می فرستاد تا آن موها را در آن فرو کند و آسیب دیده را شفا بخشد.» (30) عبداللّه خادم اسماء دختر ابوبکر گوید: «بانوی من اسماء، جبه و روپوش بلندی با نشان های سبز به من نشان داد و گفت: این جبه را رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می پوشید و ما آن را می شوییم و از آن شفا می گیریم.» (31) و در صحیح مسلم گوید: «این جبه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است. سپس جبه ای بلند بیرون آورد که جادکمه ها و چاک های آن از حریر و دیباج بود و گفت: این جبه نزد عایشه بود تا از دنیا رفت و پس از او به من رسید. پیامبر آن را می پوشید و ما آن را می شوییم تا بیماران به وسیله ی آن بهبود یابند.» (32) صفیه می گوید: «هر گاه عمر بر ما وارد می شد دستور می داد تا کاسه ای که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نزد ما بود به او دهیم، سپس آن را از آب زمزم پر می نمود و از آن می آشامید و به قصد تبرک بر صورتش می پاشید.» (33) نیز نقل شده که: «ابن عمر را دیدم که دستش را بر جایگاه پیامبر در منبر کشیده و به صورت خود می مالید.» (34) عبداللَّه بن احمد بن حنبل می گوید:«پدرم را دیدم که تارمویی از موهای رسول خدا را گرفته و بر لب های خود می گذارد و می بوسد، و گمان می کنم که آن را بر چشم خود می گذاشت و نیز در آبی می شست و آن را می آشامید و به واسطه ی آن استشفا می جست. و نیز دیدم که کاسه ی پیامبر را گرفته و در آب فرو برده و از آن می آشامید... وقتی عبداللَّه بن احمد از پدرش درباره کسی که برآمدگی منبر رسول الله و نیز حجره حضرت را مسّ می کند، سؤال کرد. او در جواب گفت: من به این عمل اشکالی نمی بینم.» (35) این ها تنها نمونه هایی از مصادیق تبرک در سیره صحابه بود که برای بطلان سخنان سخیف وهابیت کافی است.


  • ۹۵/۰۲/۱۸
  • امین بچاری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی